سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انصاف نیست... این که دنیا اینقدر کوچیک باشه که یه نفرو در روز چندین بار ببینی و در عین حال اینقدر بزرگ باسه که اونی رو که دوست داری سال 12 ماه 1 بارم نبینی...






تاریخ : یکشنبه 92/8/26 | 3:42 عصر | نویسنده : نسیم | نظرات ()
عاشقانه های من...

* دلم میگیرد وقتی میبینم تو هستی من هم هستم اما قسمت نیست...

*قدش به عشق نمیرسید.غرورم را زیر پاهایش گذاشتم تا برسد...

*انقدر باورت دارم که وقتی میگویی باران خیس میشوم...

*عشق یعنی اختیار بدی که داغونت کنن و اعتماد کنی که این کارو نمیکنن...

*منو باش میخواستم با خدا حافظی کردنم تهدیدت کنم نمیدونستم با این کارم خوشحالت میکنم...

*رسم زمونه:تو چشم میزاری و من قایم میشم...اما تو یکی دیگه رو پیدا میکنی...






تاریخ : یکشنبه 92/8/26 | 3:33 عصر | نویسنده : نسیم | نظرات ()

*به سلامتی رفیقی که وقتی میگی دلم گرفته میای بریم بیرون؟فقط یک کلمه میگه:ساعت چند؟

*به سلامتی کسی که کمرمو سکوند ولی من هنوزم دولا دولا دوسش دارم...

*به سلامتی اونایی که هیچ وقت نیستن ولی یه لحظه هم فراموش نمیشن....

*به سلامتی اونایی که قلبشون یه ویلای اختصاصی واسه یه نفر نه یه هتل بی ستاره واسه هر رهگذر...

*به سلامتی کسی که طعم نبودنش تلخترین واقعیت زندگی ادمه...

*به سلامتی اون دلی که هزلر بار شکست ولی هنوزم شکستن بلد نیست...

*به سلامتی ادمایی که وقتی میفهمن دوسشون داری ادم میمونن....

*به سلامتی اونایی که نه جایی واسه موندن دارن نه پایی واسه رفتن...

*به سلامتی همه اونایی که شکست عشقی خوردن و دارن پای عشقشون میسوزن ولی هنوزم ارزوشون بارا عشقشون خوشبختیشه....

*به سلامتی خودم که شکستمو صدام در نیومد...

*به سلامتی بعضیا که همون بعضیا بمونن بهتره...






تاریخ : یکشنبه 92/8/26 | 3:16 عصر | نویسنده : نسیم | نظرات ()

میدونم منو حتی یادتم نمیاد ولی یادت باشه یکی یه جایی از همون دنیایی که تو توش زندگی میکنی هنوزم بعد از یه سال و کلی بلاهای بدی که سرش اوردی دوستت داره.هنوزم مثل قبلناست همون فاطی یی که برات جون میداد....

نمیدونی چقدر برام سخت بود وقتی شنیدم با یکی دوستی که با دنیا عوضش نمیکنی.وقتی بم گفتی:(فاطی من خیلی دوستت دارم ولی دوست دختر دارم و خیلی دوسش دارم.)چی کشیدم.

هنوزم پات نشستم و سر قولمم.

اون روز که پیش هم بودیم و یادته؟خواستی بری محکم بغلم کردی و گغتی:فاطی دلم برات تنگ میشه...یادته وسط جنگل بودیم و میگفتی این جا بیابون؟

 وقتی از کنار جایی که نشسته بودیم رد میشم یا حرفات می افتم. یاد اون چیزایی که دوست داشتی...یاد گرمایی که تو دستات بود لرزش صدات...

کی باورش میشه که منو تو یک ساله هیچ خبری از هم نداریم؟کی باور میکنه منو تو دیگه باهم نیستیم...؟خودمم باورم نمیشه...

به امید روزی که  بخوام بخاطر حرفام ازت معذرت خواهی کنم....

دووووووووووووووووووووست دارمدلم شکست






تاریخ : یکشنبه 92/8/26 | 2:29 عصر | نویسنده : نسیم | نظرات ()

تو می خواستی بشی " سنگ صبورم " ..تو شدی "سنگ" و من هنوز "صبورم






تاریخ : یکشنبه 92/8/26 | 2:12 عصر | نویسنده : نسیم | نظرات ()

پر میکشم از پنجره ی خواب تو تا تو
هر شب من و دیدار،در این پنجره با تو
از خستگی روز همین خواب پر از راز
کافیست مرا،ای همه خواسته ها تو
دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم
من یکسره آتش،همه ذرات هوا تو
پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم
ای هرچه صدا،هرچه صدا،هرچه صدا-تو
آزادگی و شیفتگی مرز ندارد
حتی شده ای از خودت آزاد و رها تو
یا مرگ و یا شعبده بازان سیاست؟
دیگر نه و هرگز نه،که یا مرگ که یا تو
وقتی همه جا از غزل من سخنی هست
یعنی همه جا-تو،همه جا-تو،همه جا-تو
پاسخ بده ازاین همه مخلوق چرا من؟
تا شرح دهم،از همه ی خلق چرا تو؟
ترسیدم






تاریخ : چهارشنبه 92/8/1 | 3:10 عصر | نویسنده : نسیم | نظرات ()

رنگ و بویی تازه می خواهم... آرزوی تازه می خواهم
گفته بودی درد دل کن گــــــــــاه با هم صحبتی
کو رفیق راز داری؟ کــــــــــــــو دل پرطاقتی؟
شمع وقتی داستانم را شنید آتش گـــــــــرفت
شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتـــــــــــی
تا نسیم از شرح عشقم باخبر شد، مست شد
غنچه‌ای در باغ پرپر شد ولی کــــــــو غیرتی؟
گریه می‌کردم که زاهد در قنوتم خیره مــــــــاند
دور باد از خرمن ایمان عــــــــــــــــــــاشق آفتی
روزهایم را یکایک دیدم و دیـــــــــــــــدن نداشت
کاش بر آیینه بنشیند غبار حســـــــــــــــــــرتی
بس‌که دامان بهاران گل به گل پژمرده شــــــــد
باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتــــــــــــــی
من کجا و جرئت بوسیدن لبهای تـــــــــــــــــــو
آبرویم را خریدی عاقبت با تهمتـــــــــــــــــــــی






تاریخ : چهارشنبه 92/8/1 | 2:43 عصر | نویسنده : نسیم | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.