سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکی را دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نمیداند.نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که او را دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمیخواند.به برگ گل نوشتم من که

او را دوست میدارم ولی افسوس لو برگ گل را بر زلف کودک اویخت تا او را بخنداند.به مهتاب گفتم:ای مهتاب سر ذاهت به کوی او سلام رسان و گوی که اورا دوست میدارم . ولی

افسوس یکی برگ سیه امد ز ره روی ماه بپوشانید.صبا را دیدم و گفتم:صبا دستم به دامانت بگو از من به دلدارم که او را دوست میدارم ولی افسوس ز ابر تیره برقی جست و

قاصدک را میان ره بسوزانید...

کنون وا مانده از هر جا دگر با خود کنم نجوا یکی را دوست میدارم ولی افسوووووس او هرگز نمیداند...






تاریخ : پنج شنبه 92/8/30 | 7:54 عصر | نویسنده : نسیم | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.